به گزارش قدس آنلاین، حضور پررنگ روحانیون در بزنگاههای تاریخ معاصر ایران، بر هیچکس پوشیده نیست؛ از انقلاب مشروطه و نهضت تحریم تنباکو گرفته تا همین روزها و حضور در اردوهای جهادی مناطق محروم. یکی از روحانیون برجسته که حضور او در دوران انقلاب و پیش از آن تاثیراتی بسیاری بر روند پیروزی انقلابیون داشت، شهید آیتالله دستغیب، سومین شهید محراب بود.
نگاهی به زندگی سومین شهید محراب
هفتم آذرماه سال ۱۲۹۳ هجری شمسی، درخانوادهای از نسل سادات حسنی و حسینی، سید عبدالحسین دستغیب دیده به جهان گشود.
آیتالله دستغیب از همان کودکی با هوش و استعدادی که از خود نشان داده بود، تحت تعالیم پدرش ، سید محمدتقی دستغیب، دروس مقدماتی را فرا گرفت. اما در اوایل نوجوانی و با فوت پدر، مسوولیت ویژهای به عنوان پسر بزرگ خانواده روی دوش خود احساس میکرد. با وجود شرایط سخت زندگی و کمبودهای مالی شدید، شهید دستغیب برای ادامه تحصیل به مدرسه خان شیراز رفت. او در محضر اساتیدی بزرگی همچون شیخ اسماعیل، ملا احمد دارابی و آیتالله ارسنجانی، دروس سطح حوزوی را به اتمام رساند. این دوره در زندگی آیتالله دستغیب مصادف شده بود با دوران دیکتاتوری رضاخان و غائله کشف حجاب اجباری؛ به نوعی این دوره را میتوان سرآغاز مبارزات سیاسی و اجتماعی آیتالله دستغیب در جوانی دانست.
مبارزات آیتالله دستغیب با قانون کشف حجاب، حکومت را به آن واداشت که مستقیما با ایشان برخورد کند و برای انصراف از منبر و خلع لباس به او فشار بیاورد. سرانجام این فشارها و محکومیتها، آیتالله دستغیب را بعد از تحمل سختی و مشقت زیاد به نجف اشرف کشاند. ایشان بعد از سالها تحصیل در نجف به درجه اجتهاد رسید و در سال ۱۳۲۱ به شیراز بازگشت تا مسجد جاع عتیق را با اقامه نماز و برپایی منبر احیا کند.
اقدامات سیاسی و فرهنگی آیتالله دستغیب پیش از انقلاب
یکی از مهمترین اتفاقات در دوران مبارزات امام خمینی (ره) پیش از پیروزی انقلاب، مخالفت صریح ایشان با لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی بود . با رسیدن پیغام امام به شیراز، صدای آیتالله دستغیب نیز به مخالفت با این طرح بلند شد و صراحتا اعلام کرد که دربست در اختیار اسلام است!
در پی دستگیری و بازداشت امام در سال ۱۳۴۳ ، رژیم برای جلوگیری از شورش احتمالی مردم، دیگر افراد انقلابی و تاثیرگذار را نیز دستگیر کرد که آیتالله دستغیب نیز یکی از همین افراد بود.
اما شاید بتوان یکی از مهمترین اقدامات شهید دستغیب در دوران قبل از انقلاب را مبارزه ایشان با جشن هنر شیراز دانست. ایشان فردای برگزاری این جشن در سال ۱۳۵۶، انتقادهای قاطعی به این مراسم وارد کرد و به افشاگریهای بیپرده از فساد این جشنواره پرداخت. روشنگری آیتالله دستغیب از فساد حکومت پهلوی به حرکت انقلابیون شیراز عمق و استحکام بیشتری بخشید. حضور شخص ایشان در راهپیماییهای اعتراضی نیز در اعتماد و اطمینان مردم تاثیر بهسزایی داشت.
علاوه بر مبارزات سیاسی و اجتماعی، آیتالله دستغیب در شیراز اقدامات فرهنگی و خیرخواهانه بسیاری را نیز به ثمر رساند؛ از جذب جوانان به مسجد و تربیت نیروی متعهد تازه نفس گرفته تا کمک به ساخت مدرسه و درمانگاه.
کنشگریهای شهید دستغیب پس از انقلاب نیز به قوت خود باقی ماند
یکی از ماندگارترین جملات شهید دستغیب که در حافظه تاریخی این مرز و بوم به یادگار مانده، سخن ایشان درمورد امام خمینی (ره) است که میفرمایند: (من اطاع الخمینی، فقد اطاع الله). این کلام ، نشاندهنده اعتماد قلبی و اطاعت بیچون و چرای ایشان از رهبر کبیر انقلاب است. ایشان در طول حیاتشان همواره تلاش میکردند تا در همان خط فکری و عقیدتی امام حرکت کنند و به ارشاد و هدایت مردم بپردازند. اقدامات و کنشگریهای شهید دستغیب بعد از انقلاب رنگ و بوی تازهای به خود گرفته بود؛ ایشان معتقد بودند که بعد از به ثمر رسیدن انقلاب و روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، مهمترین وظیفهای که بر دوش دارند هدایت، ارشاد و تربیت اخلاقی مردم در چهارچوب انقلاب است. سخنرانیهای روشنگرانه ایشان در دوران دفاع مقدس علیه دشمن و گروهک منافقین نیز از جمله اقدامات مهم و تاثیرگذاری بود که تخم کینه و نفرت از ایشان را در دل منافقین کوردل کاشت!
نقشه ترور و شهادت
قدم گذاشتن در مسیر حق و افشاگری علیه باطل، سرانجامی شیرین جز شهادت درپی ندارد. سخنان آیتالله دستغیب آنچنان منافقین را عصبانی کرده بود که آنها را واداشت برای ترور ایشان نقشهای طراحی کنند. ابتدا قرار بود در ۱۳ آبان سال ۱۳۶۰ دختری به نام گوهر ترور این عالم وارسته را برعهده بگیرد، اما نقشه به شکلی غیرمنتظره بهم خورد و اولین سوءقصد به جان آیتالله دستغیب نافرجام ماند.
اما سرانجام نقشههای منافقین در ۲۰ آذرماه سال ۱۳۶۰ به شهادت این روحانی بزرگ منجر شد. یکی از مجروحان و شاهدان این حمله تروریستی گفته بود:«من از طبقه دوم منزلمان، عبور امامجمعه شیراز را تماشا میکردم که ناگهان یک دختر که چادر سیاه به سر داشت، از در یکی از منازل خارج شد و بهسوی آیتالله دستغیب دوید و هنگامیکه پاسداران قصد جلوگیری از او را داشتند، اظهار داشت؛ نامه دارم که ناگهان صدای انفجار بلند شد و اجساد قطعهقطعه شده به اطراف پرید. شدت انفجار بمب به حدی بود که بیشتر اجساد قابلشناسایی نبودند و مردم و پاسداران با دست و جارو، قطعههای گوشت شهدا، استخوان و آثار اندکی را که از شهدا باقیمانده بود، جمعآوری کردند.»
در این حمله تروریستی هشت تن شهید و پنجتن زخمی شدند.
ویژگیهای اخلاقی شهید دستغیب و چند خاطره کمتر شنیده شده از ایشان
بیشک مجاهدتهای خالصانه شهید دستغیب در راه حق، نتیجه سالها عبادت خاضعانه و توکل راستین به خداست. فرزند ایشان در خاطرهای نقل میکند :«پدرم چه روزهای گرم تابستان را که به روزه گذرانید و چه شب های سرد زمستان را که با عبادت به صبح رسانید. فراموش نمی کنم که در کودکی، بعضی نیمه شب ها از خواب بیدار می شدم و صدای ناله اش رادر سجده می شنیدم. خودم را به خواب می زدم، اما به زمزمه های همراه با گریه ها و اشک های روانش گوش می دادم. گویا هم اکنون نیز صدایش از اتاق مجاور در گوشم طنین می افکند و آه جان سوزش دلم را میآزارد.»
این عبادات خالص، در کلام و گفتار این شهید بروز پیدا کردهبود؛ آنچنان که نفس حق و نفوذ سخنان ایشان زبانزد خاص و عام بود. برای مثال نقل کردهاند که روزی مردی میانسال که سرو وضعش نشان می داد از عشایر و قبایل شیراز است، نزد مرحوم دستغیب می آید و می گوید مردی است که سال ها سابقه دزدی و شرارت داشته و به جرم سرقت های فراوان، تحت تعقیب و متواری بوده است. او همچنین می گوید که به هیچ وجه اهل نماز و روزه و عمل به تکالیف شرعی نبوده و جنایت های بسیاری را هم مرتکب شده است، اما سخنان شیوا و دل نشین شهید دستغیب که آن را هفته قبل در خطبه های نماز جمعه از طریق رادیو شنیده بوده، او را وادار به تأمل و درنگ در رفتار خود کرده و سبب بیداری او شده است و اکنون نیز آمده تا توبه نماید.
اما دیگر ویژگی این عالم فرزانه که موجب محبوبیت ایشان در بین مردم هم بود، ساده زیستی و فروتنی ایشان است. زندگی ایشان به دور از هر زرق و برق دنیوی و بسیار ساده بود؛ ایشان تا زمان شهادت در خانهای کوچک و قدیمی در کوچههای پرپیچ و خم شیراز زندگی میکرد و هیچ گاه هم حاضر نبود با وجود تهدیدات منافقین، از این کوچههای باریک و قدیمی، به محلهای دیگر برود. ایشان هیچگاه راضی نبود که با القاب و عناوین خاص صدایش کنند، همواره خود را در سطح مردم میدید و مانند آنها پیاده در خیابانها قدم میزد تا به نمازجمعه برسد، و مثل سادهترین مردم برای ساخت مساجد یا مدارس کلنگ به دست میگرفت و مشغول کار میشد.
توجه ویژه و رابطه تنگاتنگ ایشان با جوانان نیز از دیگر دلایل ماندگاری شهید دستغیب در حافظه تاریخی مردم است. ایشان همواره به تربیت نسلی متعهد و مومن تاکید داشتند و خود نیز در این مسیر اقدامات موثر زیادی انجام دادند.
بیشک نسل جوان ما نیز همچنان به شناخت چنین شخصیتی احتیاج دارد؛ شخصیتی که باگذشت سالیان سال، هنوز هم برای تمام مردم و مسوولان این کشور الگویی بیبدیلبه حساب میاید.
خبرنگار: محدثه مودی
نظر شما